پشت سر باد نمیاید


یکی از کتابهای که این روزها خواندم کتاب پشت سر باد می اید نوشته مریم جهان بین دوست وبلاگ نویسمان بود. شاید کمتر پیش بیاد که کتابی را بخونی بعد بتوانی به نویسنده اش زنگ بزنی. تازه کتابت امضا نویسنده هم داشته باشه. بله ما از این مدل هاشیم دلتان بسوزه.
کتاب داستان این روزگار است. روزگار ما.
چند فصل اول کتاب ذهنیات زنی را تعریف می کند که هنوز گیر کرده بین حال گذشته. هنوز در گیر صدمات جنگ .
زنی که فکر می کنی بیشتر خودش را ازار میده تا دیگران ازارش کنند. تثر اول داستان یه کم سخت ولی به زودی روان میشود. صفحه اول را که می خوانی اینقدر اشناست که دوست نداری کتاب را زمین بگذاری.
زن یک پروسه مجبور می شه که خودش را پیدا کنه و ذهنیاتش تغییر می کنند. در واقع در سفر زندگی ساخته میشه.

مادری ها افراط گونه نسل ما

. حس اینکه همه چیز را باید کنترل کنیم بسیار ملموس است.
خواندنش را به همه زنها توصیه می کنم. شاید که با خودمان آشتی کنیم.

اسم کتاب پشت سر باد نمی اید صحیح است که من نمیدانم چرا اشتباه کردم.و از نویسنده کتاب عذر خواهی می کنم.

لباس فرم.


می گم غیر از چادر سیا مثل کره شمالی یه مدل لباس انتخاب کنند و رنگش هم بگن بپوشیم خلاص. سالی یه دست هم بهمون مجانی بدن. هزینه اش هم از این جماعت مورچه ای گشت ارشادشون کمتر در میاد.
مثل لباس زندانیا تو فیلم لورل هاردی مثلا

مجرم


مجرم که باشی می ترسی ومن چقدر از ترس بدم میاد. امروز که می خواستم برم کار گاه تو این گرما یه پیرهن استین بلند پوشیدم زیر مانتوم. موهامو سفت جمع کردم هم انها که خالق داده. یه عبای مشکی پوشیدم یه روسری تیره . باز حس می کردم هر لحظه ممکنه بگیرنم. مثل دیروز که یارو از پشت تشحیص داد حجابمان کامل نیست تو ماشین. دیروز وقتی یارو یورش اورد طرفمان یه لحظه فک کردم نکنه تو کیفم رژ لب دارم خلاف قانونه. فک کن حمل لوازم ارایش مثل اسلحه خلاف قانون باشه. ببین با روح وروان ما چه کرده اند. باور کرده ایم در هر صورت مجرمیم.
این نشانه بارز خشونت اجتماعی در مورد زنهاست.

گناهکاری چون زن هستی


امروز از کارگاه  که بر می گشتیم  خانه خسته و  کوفته ودرب وداغون.موتوری پیچید جلومون. از این گشت های امر به معروف.   نه ارایش داشتیم نه مانتومون تنگ وکوتاه بود . من که یک یقه بالا هم زیر مانتو تنم بود. مدارک خواست و باید ظرف 15 روز خودم را به مرکز تخلفات خود رویی معرفی کنم. اگر من وهمکارم که سوار ماشین بودیم میدید خنده تان می گرفت.  با ان قیافه های سر تا پا سیاهمون.

نمی دانم چرا. این برخورد ها چه معنی مید هد. ایا زنان باید از تردد درخیابان خود داری کنند. ؟ یک قانون بگذارید که همان اول دختر ها را زنده به گور کنند خلاص اینهمه مجرم ول تو جامعه نگردند.

تجاوز


وقتی اوباش و باج گیر ها را در طرحهای ضربتی جمع می کنند و راهی زندان می کنند وبعد همان اوباش را در سرکوب مردم به کار می گیرند. تجاوز دسته جمعی در خمینی شهر کمترین اتفاقی است که باجیگیران متکی به قدرت می توانند به بار اورند.