دبی و ایران.


خواهر دوستم دبی زندگی میکنه. و میگه همیشه روزه میگیره. ماه رمضان براشون مثل شب عید ماست. خرید هاشون را میکنند. همش جشن و شادیه شبها تا دیر وقت همه جا باز. همه هم سرحال.
نه مثل رمضان ما همه بی حال هستند هیچ کس هم روزه نیست. و همش همه غمگین و عزا دار. بیشترین عروسی هاشون تو ماه رمضان ماه ضیافت خدا برگزار میشه.
____________
عربها از تعصبشون در این سی سال کم کردند. از فکر های جدید وباز استقبال کردند مردمی که چهل سال پیش گرفتار صحرا و شتر بودند امروز خیلی تکنیکی و پیش رفته هستند. ما در این سی سال روز به روز دگم تر و متعصب تر شدیم. دم از خود کفایی زدیم. جنگیدیم. با دنیا قهر کردیم. روابط با جهان زنده را محدود کردیم . همچنان تک محصولی هستیم. گرفتار تورم روز افزون وفقر بی پایان.
ترکیه که الان یکی از کشور های مطرح در تهیه لباس و مد است. در همان سالها که ما دم از خود کفایی میزدیماسلام ناب محمدی را فقط در روسری زنها میدیدم و حجاب زنهایمان ابروی اسلام بود. کل جهان دشمن های قسم خورده ما بودند یک کشور فقیر و خیلی عقب افتاده تر از ایران بود.
به یاری صنعت توریسم و در های باز اقتصادی و استقبال از سرمایه گذاری کشور های دیگر الان ان کشور فقیر نیست. از بقیه کشور ها ننویسم تنها امیدمان این بود که ما از افغانستان و عراق وضع بهتری داریم. که الان ریال افغانی کلی اقا شده و ریال ایرانی متزلزل و بی قیمت.
باز غر زدن را شروع کردم.